3-5-11 بازم یادم رفت بخورم داروهامو

ازاده میگه سرفه هات تو وجهه ی کاریت تاثیر داره هااا

خب درواقع این فقط یه غرق شدن من صبح تو ذهنم میسپرم ولی ساعت 11 غرق میشم تو زندگی یادم میره

اگه هم یادم بیاد یا اب نست یا شربته نیست

بطری اب معدنیم هنوز تو کیفمه و دست نخورده . 8 تا لیوان اب که پیکش یه بطریم نخوردم . غرق بودم اخه

صلوات شمارم رو عدد 100 و خورده ای مونده از اسفند 96 تا الان ارزو به دلم موند 60 روز تموم رو عدد 400 ببینمش . نشده ولی

 

 

 

امروز ساعت 6 و نیم بیدار شدم یکم دیر بود ولی  خوشحااااالیخ راهکار جدید ی که برای چالش اینروزهای زندگیم پیدا کرده بودم اجازه نداد به خودم غر بزنم .

ده مین مونده بود به طلوع 

یه جوری که کسی بیدار نشه وضو گرفتم نماز خوندم ظاهری دعا کردمو و پریدم سر زندگی که غرق بشم توش 

اول همه گوشی 

یکی یکی سخا رو چرخوندم ( تلگرام به ایتا به واتس اپ به اینستا 1 به اینتسا  2 به پیامک  بعد دوباره مرور تا بلاخره من درونم گفت بدو دیر شد )

اومدم لباس بپوشم برم وسایل بخش فرهنگیو از ناهید بگیرم که پیام داد اگه میخوای دیر بیا 

گفتم ایول لپ تابو باز کردم دو تا روز نوشت نوشتم تو وبلاگمو بستم وسایلمو بقچه کردم برای تا شب و رفتم 

اول وسایل فرهنگیو بردم مجموعه 

بعد زنگ زدم استاد کار داشتم بعد زنگ زدم اون استاد کار داشتم بعد رفتم اداره ثبت لحظه ی انجام کار برق رفت بیخیال شدم رفتم سمت رهنان شیرینیو و میوه جشن رو سفارش دادم و هماهنگیاشو کردم و وسطاشم دو سه تا زنگ زدم و بعد رفتم که برم موسسه از اداره ثبت زنگ زدن برق اومده فکر کردم کلا یه ربع طول میکشه زنگ زدم زهره قرارمونو کنسل کردم چون قرار بود ساعت 12 و نیم با استاد جلسه باشم ساعت دو با خانم باغبان ساعت سه با الهام بقیش دوباره با خ باغبان ساعت 7 با شفیعی 

قرار زهره رو انداختم به دوشنبه و یه ربع اداره ثبت رسید به یک ساعت و خلاصه تمام شد اومدم موسسه لیست کارها رو نگاه کردم دیدم ای وای ساعت 12 و نیم شده و من نه پیامای خانم باقی و خانم محمد نژادو جواب داده بودم نه تاسیساتو فرستاده بودم و نه خیلی  کارهای واجب دیگرو انجام داده بودم . رفتم تو جلسه و با تمرکزی نزدیک به صفر به دلیل حضور متععد افراد و بحص های حاشیه ای چهار تا سوال رو پرسیدم و هماهنگیاشو کردم و د برو برای دفتر خ باغبان . 

ماشینو پارک کردم و رسیدم ولی اماده نبودم ، نماز خوندم ناهار رو حین مرتب کردن وسایل اموزش خوردم و تلفن زدم به الهام تاااا ساعت 4 و نیم . 

بعدش جلسه باغبان شروع شد تا شیش و نیم 

گوشیم که خاموش شده بود گوشی خ باغبانتو گرفتم 

اومدم باهوش بازی در بیارم ماشینو گذاشتم بمونه با اتوبوس رفتم و 40 دقیقه دیر رسیدم 

تو راه با خودم میگفتم حالا شفیعی میگه سگ ساعت 8 شب تو دانشگاه اصفهان قرار میذاره اخه هیشکی نبود تاریک بود دانشگاه ولی کافه یاس دمش گرم مثل همیشه باز بود . کلا به دیدن ما هم عادت داشت چند باری تا اخر تایم کاری ما فقط اونجا بودیم . 

یادش بخیر با بچه ها ی راهبر اونجا جلسه میذاشتیم 

بعدش خلاصه تا ساعت 9 طول کشید و اومدم تاکسی بگیرم که دیدم ای وای پول نقد ندارم . خداروشکر راننده پوز داشت و حرکت کرد ولی یه گویا  لاستیک ماشینش باد نداشت و وسط بر بیابون ( وحید ) فهمید . منم که شارژر موسسه مونده بود و شارژ نداشتم با گوشی یه مسافرا اسنپ گرفتم که برم تازه دم خونه باغبان و ماشینو بردارم برم موسسه لپ تابو بردارم بیام خونه . 

 

اومدم خونه ادم افتاد ای وای ساعت 9 جلسه داشتم  بابام داشت تو جیاط قفس مرغ درست میکرد ولی من انگار نه انگار رفتم تو اتاقم اینقدر با تلفن حرف زدم که خواب چشامو گرفت و چالش های جدید اموزشم دریافت کردم و اومدم بخوابم که یاد تکلیفم افتادم . 

لپ تابو باز کردم رمز وبلاگ باز نمیشد . لعنتی رمز یکیه ولی قر میومد . بلاخره باز شد و  نوشتم تا رسید به اینجا که الان ساعت 11 و بیست و هفت دقیقست و من متاسفانه هنوز کلیپ رو درست نکرده بودم . بنر رو چاپ نکردم . کتاب موسقی و چالش و رو با شیما و فرزانه پیش نرفتهخ بودم و قرارمون با زهره و مابقی موج های غرقینگی هم در ذهنم غوطه میره

 

 

ببین ول اینارو نوشتم که یه روزی وقتی شاااااهانگی کردم در مقابل زمان این عقب افتادنا رو داشته باشم مستند  درسته که الان دارم دنبال زندگی میدوم . درسته که عقب میمونم ازش . ولی من پای این چالش ایستادم 

به زودیه زود به زودیه زود به زودیه زود موفق می شم  

چون من دارم مهارت های طرحواره درمانی یاد میگیرم و معتقدم اونا معجزه میکنه . اونا توانمندی منو دو صد چندان می کنه . 

معتقدم به زودی افسار اسب زمان رو میگیرم تو دستم .

 

 

 

27/11/98

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی ره گستر sheymovie گروه گفتوگوی پژودان u-news سایت دانلود سرزمین فایل علی رحمانی پور اخبار تکنولوژي و ديجيتال